خلاصه ای از ظهور یک عشق به نام پسر
خوب حالا یه کم راجب پسر عزیزم بنویسم که روحی دوباره پیدا کنه این وبلاگ از قدمش عشق کوچولوی دوم خونه ما دی سال94 مامان و بابایی رو خوشحال کرد از وجود کوچولویی که معلوم نبود دخمله یا پسمله من از 40 روزگی به بعد بسیار بسیار بد حال بودم و علائم عمومی بدنم و یه سری نشانه هایی اتفاق افتاد که دکتر بهم موندن و نموندن نی نی مون رو 50 "50 اعلام کرد و بهم گف با خداست و یه عالمه دارو بهم داد و گف برو استراحت مطلق علائم من کم نشد و حتی کسی نبود بیاد پیشم همدان و من با وجود آجی کوچولوی 3 ساله نمیتونستم که استراحت مطلق کنم و یادمه چقد بیچاره آجی از حالت تهوع شدید من نگران بود و دلش برام میسوخت من تا 3 ماهه شدم امیدم به موندن این بارداری 100 درصد ن...
نویسنده :
مادر
3:27