سال 1393 مبارک...
این هم از جلد جدید دفتر عمرمون قربون جلدای دفتر عمر تو برم که این دومین جلده کنار میزاری... با تو و بابای مهربان خانه مان همه چیز شیرین است... و وقتی هیجان سال جدید به آن افزوده شود که صد چندان بازدمها بیشتر به دل می نشیند و چه لذتی داره که امسال لحظه تحویل به تقلید از منو بابایی اینقده بلا شدی که تو هم منو بوسیدی و گفتی ماما عیدی مبارَ...بعد هررررررررری میخندیدی الهی که عید تو هم مبارک باشه نبض زندگیم.. امسال سال ویژه ایست برای من و تو و بابایی سالی که نتیجه زحمات بابایی اگه به ثمر برسه تمام زندگیمون مسیرش تغییر خواهد کرد... ایشاا.. بابایی قبول میشه و دیگه از این غریبی خلاص میشیم البتخ نامردی ن...