مادرانه های یک مــــــــادر

برق نامرد

1392/12/18 3:01
نویسنده : مادر
325 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشقم

دیشب  بعد مدتها جارو برقیمون درست شد و از حرصش ساعت 11 :30 نصف شب

داشتم جارو میزدم یهو پریز برق نصفه  از جا کنده شد بابایی هم  طبق معمول

داشت درس میخوند صداش نزدم

جارو رو جمع کردم و بابایی رفت دسشویی من تو اتاق خواب بودم که با صدای ناله و جیغ تو برقا رفت و

من و بابا با سرعت و جیغ خودمونو رسوندیم تو حال تو بغلم گرفتمت و سیر گریه کردم..

یعنی خدا بهمون رحم کرد که فیوز قطع شد..آخه دست کردی تو پریز برقگریه

من خیلی مامان بدیم.....تا الان هزار بار صدای جیت تو گوشام می پیچه و بغضم میگیره و اشکم در میاد

خودمو نمی بخشمگریه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)