مادرانه های یک مــــــــادر

لیله القدری پر از نام شما..

1396/3/29 17:35
نویسنده : مادر
341 بازدید
اشتراک گذاری

 


این هم از لیله القدر 96 مون
تو عکس بابایی هست که پسری بغلش و داره از مراسم بعد جوشن میاد و بهمون ملحق میشه که بریم خونه برا سحری خوردن
یادمه دختری که چند ماهه بود در اولین شبهای قدرش بغلم خوابیده بود
وقتی روضه میخوندن و اشکهای زنده دارن همه جاری بود
من از پهنای صورتم اشکهای شرمندگی و بندگیم رو با دست کنار میزدم و دست خیس اشکم رو به چشمای ناز در خواب دختری میکشیدم و از حضرت علی میخواستم که محب اهل بیت باشه و روزی اگر نبودم تاثیر این اشکها رو در وجودش اثر کنه و خدا بواسطه داشتن چنین فرزندی که اشک برای اهل بیت میریزه منو شفاعت کنه

و اما سالهاست و قدرهاست از اون روز گذشت و من هر سال به خر بهانه ای اشکی به صورت دختری میزدم
و امسال پسرکی مشکی پوش که روی میرهنش یا علی اصغر دل میبره
بغلم مثل گنجشکی سرما دیده کز کرده و گوش به روضه میداد
و من باز به رسم مادرانه ام اسکهای چکیده ام را به چشمهای معصومش میکشیدم
باشد که گریه کن ارباب و مولامان باشد
چون نام کودکم گره خورده به این شب
در روزگاری که نوزاد اولم را باردار بودم و در مسجد جامع همدان عهد بستم نام علی بر فرزندم بگذارم اگر پسر بود
ولی دسته گلی داد نور چشم که باز نام زیبای دخترانه اش را از جوشن گرفتیم
و خدا بعد از او که این محبت را دوباره به ما هدیه کرد اجابت نیت کردم و نام علی همیشه بر لبان من است وقتی صدایش میزنم
علی جان ،مولای من
شما «اهْدِنَا الصرَط الْمُستَقِيمَ» را بر فرزندانم چراغی باش و به سوی رضای خودتان هدایتشان کن
علی جان
میدانم که هیچ چیزی جز آنچه که منتهایش خداست زیبا نیست ماندنی نیست دلچسب نیست،در این شبها منم صدایتان زدم که منتهای عاقبت ما و فرزندانم را به خدا ختم کنید
من فراز های جوشن را بسیاااار دوستدارم
واقعا دلنواز و جانسوز و محزون و آرامش دهنده هستند....کافیت فقط تاملی کنیم ...خدایا از اینکه شیعه ی علی هستم الحمدالله الحمدالله

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)