مادرانه های یک مــــــــادر

روز دختر روز فرشته ها

1396/5/8 1:33
نویسنده : مادر
390 بازدید
اشتراک گذاری


روز دختر بود و با شوق رفتیم بیرون
چه لذتی میکرد دختری از اینکه وعده خرید شال بهش دادم

دلش شال میخواست ولی در ضمیر پاک خودش فک میکرد شال مال خانمای بی حجابه واسه همین با حساسیت تمام گفته بود بهم
مامان من هیچوقت شال نمیپوشم چون نمیخوام مث خانمای شالی بشم خخخخخخخ
یعنی با زبان بی زبانی کودکانه دوست داشت بگه که من حسرررت یه لحظه پوشیدن یا داشتن یه شال رو دارم
منم براش توضیح دادم که عشقم شال هم مث بقیه لباسا چیزیه که هر کسی میتونه بپوشه
آخه من خودم شال کمتر میپوشم چون سختمه حفظ کامل حجاب اونم دیده بود نمیپوشم فک کرد چیز بدیه
خلاصع یه جلسه توجیهی گذاشتم که منم تازه دلم میخواد یکی برا خودم بخرم و آدمای باحجاب تو دنیا از هیچ چیزی منع نیستن حتی لوازم آرایشی جلو محارم بزنی اشکال نداره
تازه یه رژم خریدم و برا اولین بار کشیدم رو لبای خوشگل دخترم انگار آسمون به زمین رسیده بود یه حااالی میکرد تو آینه
خلاصه ما یه شال بادمجونی گل گلی خریدیم همونجا تو مغازه که پوشیدش فروشنده از شدت ذوقی دختری میکرد کلی ذوق میکرد
بعدش دختری رو بردم براش یه سرویس مروارید کیتی گردنبند و دستبندو...خریدم و یه عالمه کش مو
خانم فروشنده هم از بس از حجاب و شیرینی دختری خوشش اومد گف عزیزم بخاطر روز دختر هر کدوم از تل های مغازم رو دوسداری بردار
بعد این تاج گل خوشگلم دختری برداشت با کلی هیجان
ایشالله که همیشه اینقد شاد و دلت همیشه حضرت معصومه ای باشه
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)