مادرانه های یک مــــــــادر

امام حسین اشک نمیخواهد...مظلوم نیست..سرمشق است

1392/8/22 3:25
نویسنده : مادر
442 بازدید
اشتراک گذاری

سام همدمم

امشب شب تاسوعاست

چند ساعتی مانده تا نماز صبح..

دلم خیلی گرفته دخترم...با هم رفتیم مسجد..باز هم با عشق مقنعه مشکی برایت پوشیدم و

با هم راهی مسجد امام حسین شدیم...این اولین مسجدیه که تو رو تو 3 ماهگی آوردمت توش

خیلی دوسش دارم...

دلم یه روضه ی حسابی و سنگین میخواد از اون روضه های حاج منصور و مناجات با خداش

اما روضه ها گاهی به دلم نمیچسبه

چون در تعجبم بعضیا فکر میکنن باید امشب به حال دل زینب سوخت به حال دل خیمه ها و کربلا....

ناله میزنن همه برا علی اصغری که بر نیزه است

برا عباسی که همه امیدش مشک آبش شده

برا حسینی که تنهاست و بی یاور..............

ولی من با همه بدیم هرگز بر این چیزها گریه نکردم....

گریه میکنم که چرا بعد از اینهمه مصیبتی که روضه خون داره با سوز میگه ما آدم نشدیم

چرا همه گریه ها رو تو محرم جا میزاریم و فکر میکنیم امام حسین گریه کن میخواست..........

نه......

کاش بیاییم از این فرصت نزدیکی آسمون و زمین استفاده کنیم و خودمونو پاک کنیم..

خوشبحالمون که مسلمونیم و هر سال چندین بار سفره خدا پهنه و میتونیم خودمونو آپه آپ کنیم

ماه رمضون..محرم..فاطمیه....و..

دلم امشب برا خودم سوخت که یادگرفتم بلند بلند مث بقیه بگم حسین حسین حسین..........

و این حسین گفتن ها رضایت خدای حسین رو جلب نمیکنه تا قلبمون حسینی نشه...

کاش بتونم یادبگیرم

غیبت نکنم..

تحقیر نکنم...

بدزبانی نکنم..

خشم نکنم...

نگاه حرام نکنم...

نماز رو قضا نکنم..

ذکر خدا رو فراموش نکنم....

ریا نکنم...

تا شاید خدای حسینم رو و امام زمانم رو خوشحال کنم...

تا بتونم تو رو پاک بزرگ کنم و بهت بزرگوار بودن رو یاد بدم

تا بتونم مرد باشم در برابر وسوسه های شیطان

تا بتونم لذت آرامش با خدا رو بهت اثبات کنم

بتونم حجاب زینبی رو در درونت حک کنم

بتونم برات مادری کنم و تو رو ذخیره آخرتم بار بیارم....

آره عزیزکم...امام حسین دوست داره وقتی از مظلومیتش روضه میگم

ما برای گناهانمون اشک بریزیم..برای خودمون..برای حال و روزمون که یزیدی نشیم....

امشب یه حاج آقایی حرفی تو تلوزیون زد اشکم ریخت..گفت:

مبادا چنان زندگی کنیم که فردا در قیامت که حسینی ها جمع شدند دور هم

ما آروم و دزدکی خومونو قایم کنیم و خجالت بکشیم....

برا 4 گروه امشب کلی دعا کردم...

برای اقوام و دوستان وهمسایگان و هر کسی برگردنم حق داره

برای مادر و پدرم مخصوصا مادرم که زنگ زدم تا کمرش درد میکنه ...دلم سوخت

برای پدر مهربانت که همدم روزگارمه

و برای عاقبت بخیری تو عزیزم که ثمره زندگیمی

خدا به حق دم و بازدمهای خیر اینها منم آدم کنه.............................دوستدارم مادر

هرکجایی زینبی باش و زینبی زندگی کن..دوستتدارمقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)