مادرانه های یک مــــــــادر

کودکی که بر آسمان بلند خواهد شد.........

1392/6/28 23:30
نویسنده : مادر
106 بازدید
اشتراک گذاری

 روزگار من سلام

این روزها که میگذرد،همین روزها که شیرینتر میشوی و به کمتراز مویی خنده ات بند است

و همین است که آتش به جانم میزند

وای خدای من تو هم اکنون هم سن شیر خواره کربلایی

و فردا که قرار است تو را همچون اربابمان، در مقابل چشمان رباب

بر دستهایم بگیرمت و اشکریزان تقدیم خدایت کنم...

وای شیرینکم ....... هق هقم را نگرفته بر دست،با تمام وجود میشنوم...

کودک فردایم

آنقدر روضه خوان نیستم که بتوانم بزرگی شیرخواره برآسمان بلند شده ی کربلا را

برایت باسوز بنگارم

اما همین را از من بگیر که مادرت تو را همچون او به آسمان بلند خواهد کرد

و از خداوند خواهد خواست...

آری ،از خداوند خواهد خواست که به کودکی که بر دستان لرزانش بلند کرده است

معنای طفل به آسمان بلند کرده ی کرببلا را در اشک به ارث بگیرد و بداند

ارباب ما محتاج اشکهایمان نبود...

او نمیخواست داستانی از جدایی خود با طفل شش ماهه اش

با عباس لشکرش با علی اکبرش

و توصیفی از داغ سوزناک جدایی زینب و برادرش خلق کند

او فقط میخواست بگوید

ا ن ی س مادر........ اگه حسین را دوست داری زینبی باش..

فقط همین..

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)