مادرانه های یک مــــــــادر

آخرین شب اولین پاییز بهار من........

1392/6/29 0:12
نویسنده : مادر
105 بازدید
اشتراک گذاری

مـــادر

خدارا شکر،

این هم از پاییـــز...!

چه روزگار شیرینی را با تو داشتم این روزهـــا،

و امشب،

به مبارکی وجودت،نذر خواهم کرد

که فردا شب،

همینکه آخرین برگ خشکیده ی گیلاسمان افتاد

 در سوسوی ستاره های اولیــن یلدای چشمانت

طولانی تر از هر شب در آغــوشت کشم

که غنیمتی ست این درازای شب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)