مادرانه های یک مــــــــادر

اولین آمپول و سرلاک

1392/6/29 0:33
نویسنده : مادر
807 بازدید
اشتراک گذاری

فدات بشم من که این شربت مربت هایی دکتر براسرماخوردگیت نوشت

انگار که نه انگار میخوردیشون...

بالاخره شدیم دست به دامان متخصص..

جمعه ساعت 9شب بابا جونی که نمیتونست پشت فرمون بشینه زنگ زد یکی

از دوستای قدیمیش بردمون درمنگاه پاستور پیش متخصص اطفال که الهی فدات بشم تو 8 ماه و 20 روزگیت اولین آمپول زدی(به جز واکسنات)نگران

و من کلی انگار دردم گرفت با اینکه تو 10 ثانیه هم گریه نکردی..

اینم جاااااااااااااش


ضمنا همینکه داشتم ازش عکس میگرفتم

یه دل سیر بابات مسخرم کرد و روده بر میخندید که زن آخه جای آمپول بچه مو میخوای بزاری تو نت که چی......بعد صداشو تغییر میداد و میگفت : اولین هاااااااااااای انیس و هرهر میخندید

خوب چیه ...سوراخ آمپول بچه مه....اصلا دلم میخواد

اینم از اولین سرلاک برنج دخترم که همون شب دوست بابا رفت برامون گرفتش

اینقده دوست داشتی که نگو و نپرس

آخه خیلی اینروزا بد غذا شده بودی ولی الحمداا...باهات لجبازی نکردم

تا حدی که 2 ،3روز فقط شیر خوردی و غذا لب نمیزدی

(که فهمیدم از سرما خوردگیت بود)

اما بالاخره خودت تسلیم شدی و دل به غذا دادی..

...مخصوصا سرلاک که از دکترت پرسیدم گفت برا تنوع غذاییت خوبه

الهی فدات بشم من

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)