مادرانه های یک مــــــــادر

مه مه

1392/6/29 0:35
نویسنده : مادر
151 بازدید
اشتراک گذاری

الهی فدات بشم من که این 3 روزه برا اولین بار بجای اینکه دد

صدام کنی دنبالم راه میفتی و میگی цветокمه مهцветок

اینقده ذوقولیم میشه که نگو و نپرس212919_4chsmu1.gif یعنی 8 ماه و22 روزه بودی..смайл


دو ماهه که بودی یادمه موقع گریه کردن عین بع بعی ها میگفتی مه овечка

باز نفس میگرفتی باصدای کشیده و پیاپی میگفتی مــــه مـــه مـــــه..сердечко

شش ماهگی هم شروع به د د گفتن به معنی دست دست و آواز و..нотка

و ب ب به معنی بای بای کردنت بودزبان

اوایل8 ماهگی م با آب وتاب به به رو میگفتی که من حرصم در میومد

و الحمد ا..به ما هم مه مه گفتی و دلمونو بسی شاد کردی ...звездочка

همون روز (13دی) بابا حاجی اینا تو راه بودن که بیان دیدن بابایی و

صد البته دیدن من و تو 739819_teehee2.gifولی فقط برا 1 روز

فک کن اینـــــــــــــــهمه راه 94919_shopping.gif

امروز صبح 15 دی ساعت6 صبح رفتن و الان که دارم مینویسم

تازه نیم ساعتی میشه رسیدن حدود15 ساعت

ولی خیلی خوش گذشت...

آخه برا اولین بار دو تایی کوچیکت اومده بودن خونمون

 

خدا جون ممنون از اینهمه محبتی بهم داریроза

خودت نگهبان دل کوچیک دخترمم باش..сердцеمه مه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)