مادرانه های یک مــــــــادر

شیر مادر گرا هام بل نوش جونش

1392/6/28 22:45
نویسنده : مادر
167 بازدید
اشتراک گذاری

شب از نیمه گذشت و دیده باز است

چرا امشب شبم دور و دراز است

مامان جونم سلام امشب، طبق معمول رو شکمم داز کشیده بودی و

 مث قحط زده ها با یه عالمه عجله شیر میخوردی

و بی خبراز دل من که گرفته بود

یهو یادم اومد من و بابا جونی قبل ازدواج در چنین شبی عاز مشهد بودیم

آخیـــــــــــــــــش....3 ساله حسرت به دلیم.....

یهو به سرم زد زنگ بزنم شماره حرم و بزارم رو آیفون دورا دور زائرت کنم

قربونت برم همینکه شمارشو گرفتم (ساعت00:55)وصل شد و صدای دلنشینی سلام آقا رو پخش کرد:

الهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی و ..........

وبعد صدای زنده حرم رو پخش میکرد ...بلند گفتم امام رضا دخترمو امام رضایی کن

و همینطور که صدای حرم پخش میشد ، گوشی رو ،انگار که یه تیکه از ضریح دستم

باشه...رو سینه ت و سرت و قد و بالات کشیدم بعد برا بابایی دعا کردم و

که یه دفعه شارژم....

الهی گرا هام بل شیر مادرت نوش جونت که امشب با این اختراعت ما رو صفا دادی

 

 

ماه رمضون هم اومد و رسید

 بیایید هرکی مث من دستش به حرم نمیرسه

فقط ١ دقیقه با موبایل یا تلفن ثابت خونه این شماره رو بگیریدحداکثر صد تومن میشه

اما یهو وصل میشید به حرم غریب الغربا و صدای زنده حرم براتون پخش میشه و شما میتونید هر آرزویی

کنید...و طلب مغفرت برا مهمانی خدا....

٠٥١١٢٠٠٣٣٣٤

 

 

امشب28شعبان و تیر91

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)