مادرانه های یک مــــــــادر

اولین باری سرتو بال گرفتی

عشقم 52 روزه بودی که تونستی سرتو بالا بگیری و با زور کله کچلت رو مث کوه رو گردنت نگه داشته بودی و ما رو نگاه میکردی... اون روز من و بابا حاجی و بی بی و خاله ف کنارت نشسته بودیم و برات دست میزدیم و کلی همه ذوق میکردیم...
28 شهريور 1392

اولین شب آرزوها...

مامان جان،این اولین لیله الرغائب عمر هزار ساله ت بود که گل من ١ماه و١٥ روز داشتی ، بغلت گرفتم و رو به آسمون باهم دعا کردیم: خدا جونم مامانایی دلشون نی نی میخواد بهشون نی نی بده...الهی آمین خداجونم نی نیایی هنوز تو دل ماماناشونن به سلامت بیان بغل ماماناشون...الهی آمین خداجونم مواظب همه مامانای دنیا و مامان و بابا بزرگای منم باش....الهی آمین خدا جونم مامانیم دیشب زیر لب آروم میگفت الهی به ستاریت قسم ناپاکی منو نادیده بگیر و اگه میبینی سستی و ضعف دارم تو اعمالم و کنترل زبان و خوراک و نشستن وبرخواستنتم به واسطه شیر ناقابلی بهدخترم میدم نزار تو نفسای پاک و روح قشنگش خطور کنه و همیشه دوستدار اه...
28 شهريور 1392

اولین اصلاح مو اونم از ته ته...هه هه

 روزت که شد بابا جونی همه موهای پرپشتتو کچل کچل کرد.............. ای دورت بگردم اینقد با مزه شده بودی که نگو..... کله ات شده بود منطقه فرود بوس میگن مستحبه این کار ولی کلا موی اول نوزاد رو کچل کنی بهتره... خلاصه حلال کن دیگه ...
28 شهريور 1392

اولین مسارفت 3 نفری و اولین روز مادر

سلام مامانی جونم یادش بخیر13اردیبهشت بود که واسه اولین بار با ماشینمون که از خوش یمنی وجودت قبل از بدنیا اومدنت خریده بودیم رفتیم مسافرت پیش مامانو بابا بزرگات   اونجا بابا حاجی و بیبی برات یه قربونی کشتن و 10 روزی پیششون بودیم... همه اقوام میومدن خونه حاجی دیدنت... حدودا 1 ملیون کاسب شدی از همه چی شیرینتر این بود که دخترک منم اولین ددر دودورشو شروع کرده بود مسافرتمون10روزی طول کشید.برگشتنی تو راه بودیم که من بهترین روز زن زندگیمو تجربه کردم آخه امسال نه فقط روز زن روز مادر هم میشد برام... وااااای که چه احساس قشنگیه مادر بودن احساسی که هرررررررررررررررگز بهش فکر نمیکردم یادش بخیر بچه که بودیم تا مادرمونو اذ...
28 شهريور 1392