مادرانه های یک مــــــــادر

ماه خدا

1392/6/29 17:14
نویسنده : مادر
165 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق مامان..

جونم برات بگه که ماشینمون رو عمو امروز با خودش برد برای همیشه

که ایشاا.. مبارکش باشه...

یادش بخیر دقیق 2 سال پیش سالگرد عقدمون 9 اسفند بابایی خریدش....و چه جالب که

امــــــــــــــــــــــــــــــــــــروز سالگرد ازدواج من و بابا جونیه و فروختش................هورا

ایشاا.. که مبارکمون باشهزبان

پارسال برا خودمون سه تایی جشنی گرفتیم  اما امسال مقدور نیست جشن بگیریم...نیشخند

اما چه زیبا که با جشن  ماه خدا و ماه گرد تو عشق من که شدی 1 سال و 3 ماه

شروعش میکنیم و امروز اولین روزیه که روزه ایم...

پارسال چون خیلی کوشولو بودی نتونستم توفیق روزه گرفتن رو داشته باشم..

اما الان دیگه خانوم شدی و از خدا خواستم کمکم کنه روزه باشم...هرچند

همه اش آویزون منی مث کانگورو و  همین الانم که دارم برات مینویسم داری شیر میخوری

ولی شیرینه برام که این دوران رو باهات هم تجربه کنم و در حالی بهت شیر میدم زبانم روزه باشه..

دوستـــــــــــــدارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)