مه مه
الهی فدات بشم من که این 3 روزه برا اولین بار بجای اینکه دد صدام کنی دنبالم راه میفتی و میگی مه مه اینقده ذوقولیم میشه که نگو و نپرس یعنی 8 ماه و22 روزه بودی.. دو ماهه که بودی یادمه موقع گریه کردن عین بع بعی ها میگفتی مه باز نفس میگرفتی باصدای کشیده و پیاپی میگفتی مــــه مـــه مـــــه .. شش ماهگی هم شروع به د د گفتن به معنی دست دست و آواز و.. و ب ب به معنی بای بای کردنت بود اوایل8 ماهگی م با آب وتاب به به رو میگفتی که من حرصم در میومد و الحمد ا..به ما هم مه مه گفتی و دلمونو بسی شاد کردی ... همون روز (13دی) بابا حاجی اینا تو راه بودن که بیان دیدن بابایی و صد البته دیدن من و ...